
عاقبة بن يزيد كه در عصر مهدى عبّاسى عهده دار قضاى بغداد بود، يك روز به هنگام ظهر نزد خليفه شد و تقاضا كرد كه ديگرى را به جاى او در منصب قضا بگمارد تا بىدرنگ صندوق اسناد و محفظه مدارك مربوطه به ارباب دعوى و دفاع را به او تسليم كند. مهدى چون سخن او بشنيد، پنداشت كه يكى از رجال دولت با وى به معارضه برخاسته و او را آزرده خاطر و خشمگين ساخته. از اينرو علّت استعفايش را بخواست و گفت: اگر علّت آزردگيت اين است كه كسى با تو معارضه كرده بازگوى تا هم اكنون به تأديبش فرمان دهم، قاضى گفت: چنين اتفاقى ...
ادامه مطلب