در كافى نقل ميكند از على بن خالد كه : در شهر سامراء بودم و شنيدم مردى كه در شامات دعوى نبوت مينموده است از طرف دولت گرفتار شده ، و فعلا در ميان عسكر زندانى ميباشد. خواستم بهر نحوى است او را ديدن كرده و از جريان امر او مطلع گردم و چون از پاسبانان و دربانان اجازت گرفته و بملاقات او موفق شدم : ديدم آدم فهميده و دانا و پرهيزكاريست ، گفتم : برادرجان امر و چگونگى سرنوشت شما چيست ؟ گفت : من يكى از اهالى شام هستم ، و در محليكه معروفست به مدفن سرمقدس حضرت سيدالشهداء علیه السلام پيوسته مشغول عبادت بودم ، و در ...
ادامه مطلبحكيمه - دختر حضرت موسى بن جعفر و عمّه امام محمّد جواد عليهم السلام ، حكايت كند: چون هنگام ولادت حضرت جواد الا ئمّه عليه السلام نزديك شد، حضرت ابوالحسن ، امام رضا عليه السلام مرا به همراه همسرش ، خيزران مادر حضرت جواد عليه السلام با يك نفر قابله (ماما) داخل يك اتاق قرار داد و درب اطاق را بست . وقتى نيمه شب فرا رسيد، ناگهان چراغ خاموش شد و اتاق تاريك گشت ؛ و ما ناراحت و متحيّر شديم كه در آن تاريكى ، در چنين موقعيّتى حسّاس چه كنيم ؟ در همين تشويش و اضطراب به سر مى برديم كه ناگاه درد زايمان بر خيزران ...
ادامه مطلب