[صحيح بخارى] در كتاب «ايمان»، در باب علاقه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه يكى از شرايط ايمان است، به سند خود، از «انس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: به آن خدائى كه جان من در دست اوست، هيچيك از شما، ايمان نمىآورد مگر اينكه من، در نزد او، از پدر و فرزندش و از همگى مردم، عزيزتر باشم.
[همان كتاب] در كتاب «ايمان»، در باب حلاوت و شيرينى ايمان، به سند خود، از «انس» روايت كرده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر گاه كسى از سه گونه خصلت كه در باطن او قرار مىگيرد، برخوردار باشد كام باطن خود را از حلاوت ايمان، شيرين كرده است: ۱- خدا و رسول را از همه، عزيزتر بدارد. ۲- كسى كه بخواهد كه جز خدا ديگرى او را دوست نداشته باشد. ۳- كسى كه نخواسته باشد كه دامنش به نكبت كفر، آلوده گردد؛ آنچنان كه نمىخواهد در آتش بيفتد و بسوزد.
[صحيح مسلم] در كتاب «ايمان»، در باب وجوب دوستى رسولخدا صلّى اللّه عليه و آله به سند خود، از «انس» روايت كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هيچ بندهاى ايمان نمىآورد، مگر اينكه من، در نظر او، از اهل و مال و از همه مردم، عزيزتر و ارجمندتر باشم.
[حلية الاولياء ۴/ ۴۲] به سند خود، از «عبد المنعم بن ادريس»، او هم از پدرش، و پدرش از جدّش «وهب» روايت كرده است كه در بنى اسرائيل مردى بود كه دويست سال خدا را نافرمانى كرده بود و پس از آنكه مرد، پاهاى او را گرفتند و كشان كشان برده و جسدش را به زبالهدان، انداختند. بر خلاف انتظار، خداى تعالى به حضرت موسى عليه السّلام دستور داد تا بر جنازه او نماز بگزارد! حضرت موسى عليه السّلام به عرض رسانيد: پروردگارا! بنى اسرائيل گواهى دادهاند كه اين مرد، مدت دويست سال نافرمانى كرده است. خداوند متعال به او فرمود: آرى چنان است كه آنان گواهى دادهاند، با اين تفاوت كه هر گاه او تورات را مىگشود و به نام محمّد مىنگريست، آنرا مىبوسيد و به ديده مىگذارد. من از كار او تشكّر كردم و گناهانش را آمرزيدم و يكى از حوريهها را به همسرى او، درآوردم!
فضائل پنج تن عليهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت ج۱ ۱۹۹