امروز: سه شنبه ۲۹-اسفند-۱۴۰۲ / الثلاثاء 10-رمضان-1445 / Tuesday 2024-March-19

مناسبت روز
پیام روز :

اعمال مشترک ماه شعبان!

اعمال مشترک ماه شعبان!

 

۱ـ روزه; درباره روزه مستحبّى در اين ماه بسيار تأكيد شده است. رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) اين ماه را روزه مى گرفت و آن را به ماه مبارك رمضان وصل مى كرد.(۱)

 

روايات فراوانى درباره روزه ماه شعبان وارد شده است كه مختصرى از آنها را نقل مى كنيم:

 

الف) رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «شعبان ماه من است و رمضان ماه خداست; هر كس يك روز از ماه مرا روزه بدارد، من در قيامت شفيع او خواهم بود و هر كس، دو روز از آن را روزه بگيرد، خداوند گناهان گذشته اش را مى آمرزد و هر كس كه سه روز روزه بدارد، به او گفته مى شود (از گناهان پاك شده اى) اعمالت را از ابتدا شروع كن».(۲)

 

ب) از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه چون ماه شعبان داخل مى شد، امام زين العابدين(عليه السلام) اصحاب خود را جمع مى كرد و مى فرمود: اى ياران من! مى دانيد اين چه ماهى است؟ اين ماه شعبان است، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: شعبان ماه من است پس براى محبّت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)، و براى تقرّب به پروردگار خود، اين ماه را روزه بداريد، به حقّ آن خدايى كه جان على بن الحسين(عليهما السلام) در دست اوست سوگند ياد مى كنم كه از پدرم حسين بن على(عليهما السلام) شنيدم فرمود: از اميرمؤمنان(عليه السلام) شنيدم كه: هر كس ماه شعبان را براى محبّت به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) و تقرّب به خداوند روزه بگيرد، خداوند او را دوست مى دارد و به كرامت خويش در روز قيامت نزديك مى كند، و بهشت را بر او واجب مى گرداند.(۳)

 

ج) صفوان جمّال مى گويد: امام صادق(عليه السلام) به من فرمود: كسانى را كه در اطراف و نواحى تو هستند به روزه در ماه شعبان وادار كن! گفتم: فدايت شوم آيا در فضيلت آن چيز مهمّى وجود دارد؟ فرمود: آرى، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هنگامى كه هلال ماه شعبان را مى ديد، فرمان مى داد كه منادى در مدينه ندا دهد و بگويد: اى اهل يثرب! من فرستاده خدا به سوى شمايم; آگاه باشيد كه شعبان ماه من است، پس خداوند رحمت كند كسى را كه يارى كند مرا بر اين ماه (يعنى آن را روزه بدارد) سپس امام(عليه السلام) در ادامه فرمود: امير مؤمنان على(عليه السلام) مى فرمود: از زمانى كه اين سخن را از منادى رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) شنيدم، هرگز روزه ماه شعبان از من فوت نشد و تا زمانى كه زنده ام نيز از من فوت نخواهد شد ان شاءاللّه.(۴) (البتّه آنها كه نمى توانند همه ماه را روزه بگيرند، خوب است هر مقدار را كه مى توانند، روزه بگيرند).

 

۲ـ طبق روايت امام صادق(عليه السلام) هر روز هفتاد مرتبه بگويد: اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.(۵)

 

۳ـ هر روز هفتاد مرتبه بگويد: اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ، اَلْحَىُّ الْقَيُّومُ، وَ اَتـُوبُ اِلَيْهِ.(۶)

 

از روايات استفاده مى شود كه بهترين ذكرها در اين ماه استغفار است و هر كس هر روز از اين ماه هفتاد مرتبه استغفار كند، مثل آن است كه در ماههاى ديگر هفتادهزار مرتبه استغفار كرده است.(۷)

 

۴ـ صدقه دادن و كمك به نيازمندان در اين ماه فضيلت فراوان دارد. راوى مى گويد: به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: يابن رسول اللّه! بهترين اعمال در اين ماه كدام است؟ فرمود: صدقه دادن و استغفار. هر كس در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند متعال، صدقه او را پرورش مى دهد همچنان كه شما شتربچّه اى را پرورش مى دهيد، و در قيامت به صاحبش مى رسد، در حالى كه به اندازه كوه اُحُد بزرگ شده باشد!(۸)

 

در روايت ديگرى از امام رضا(عليه السلام) آمده است كه صدقه در اين ماه سبب نجات از آتش دوزخ است.(۹)

 

۵ـ صلوات بر پيامبر و آلش(عليهم السلام) در اين ماه ثواب زيادى دارد. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: شعبان ماه من است، در اين ماه بر من و آل من، بسيار صلوات بفرستيد.(۱۰)

 

۶ـ در تمام اين ماه، هزار بار بگويد: لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، وَ لانَعْبُدُ اِلاَّ اِيّاهُ، مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)آمده است: كسى كه چنين كند; در قيامت در حالى از قبرش خارج مى شود كه چهره اش مثل ماه شب بدر (شب چهاردهم) مى درخشد.(۱۱)

 

۷ـ در هر پنجشنبه ماه شعبان، دو ركعت نماز بگزارد; در هر ركعت بعد از سوره «حمد» صد مرتبه، سوره «توحيد» را بخواند و پس از سلام، صد بار صلوات بفرستد. در روايتى كه امير مؤمنان(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده، آمده است كه هر كس اين نماز را بگزارد خداوند هر حاجتى از حاجت هاى دينى و دنيوى كه داشته باشد، برآورده سازد و هر كس آن روز را روزه بدارد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام كند.

 

در همين روايت، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: در هر روز پنجشنبه از ماه شعبان، آسمانها را زينت مى كنند، و فرشتگان عرض مى كنند: خداوندا! روزه دارانِ اين ماه را بيامرز و دعايشان را مستجاب گردان!(۱۲)

 

۸ـ در هر روز از ماه شعبان در وقت ظهر و در شب نيمه آن، اين صلوات را كه از امام سجاد(عليه السلام) نقل شده بخواند:

 

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعِ الرِّسالَةِ،

خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد درخت نبوت و جايگاه رسالت

 

وَمُخْتَلَفِ الْمَلائِكَةِ، وَمَعْدِنِ الْعِلْمِ، وَاَهْلِ بَيْتِ الْوَحْىِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن دانش و خاندان وحى خدايا درود فرست بر

 

مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَلْفُلْكِ الْجارِيَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَها،

محمّد و آل محمّد كشتى جارى در اقيانوسهاى بيكران ايمن شود هر كه سوار آن كشتى گردد

 

وَيَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا، اَلْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ، وَاللاّزِمُ

و غرق شود كسى كه آن را واگذارد، هر كه بر ايشان تقدم جويد از دين بيرون رفته و كسى كه از ايشان عقب ماند به نابودى گرايد

 

لَهُمْ لاحِقٌ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَلْكَهْفِ الْحَصينِ،

ولى ملازم ايشان به حق خواهد رسيد خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد آن پناه گاه محكم

 

وَغِياثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكينِ، وَمَلْجَأِ الْهارِبينَ، وَعِصْمَةِ الْمُعْتَصِمينَ،

و فريادرس بيچاره درمانده و پناه گريختگان و دستاويز محكم براى وسيله جويان

 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، صَلاةً كَثيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضاً، وَلِحَقِّ

خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد درود بسيارى كه موجب خشنودى ايشان گردد و حق

 

مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اَدآءً وَقَضآءً، بِحَوْل مِنْكَ وَقُوَّة يا رَبَّ الْعالَمينَ، اَللّهُمَّ

محمّد و آل محمّد اداء گشته و انجام وظيفه ما شده باشد به جنبش و نيروى تو اى پروردگار جهانيان خدايا

 

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَلطَّيِّبينَ الاَْبْرارِ الاَْخْيارِ، اَلَّذينَ اَوْجَبْتَ

درود فرست بر محمّد و آل محمّد آن پاكان نيكوكار برگزيده آن كسانى كه

 

حُقُوقَهُمْ، وَفَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَوِلايَتَهُمْ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ

حقوقشان را واجب كردى و اطاعت و دوستيشان را فرض نمودى خدايا درود فرست برمحمّد و آل

 

مُحَمَّد، وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِكَ، وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِيَتِكَ، وَارْزُقْنى مُواساةَ

محمّد و آباد كن دل مرا به اطاعت خود و به وسيله نافرمانيت رسوايم مكن و روزى من گردان كه

 

مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ، بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَنَشَرْتَ عَلَىَّ

كمك مالى دهم بر كسى كه روزيت را بر او تنگ كردى بوسيله آنچه بر من فراخ گرداندى از فضل خويش و گستردى بر من

 

مِنْ عَدْلِكَ، وَاَحْيَيْتَنى تَحْتَ ظِلِّكَ، وَهذا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ، شَعْبانُ

از عدل خويش و مرا در زير سايه ات زنده داشتى و اين ماه پيمبرت و آقاى رسولانت ماه شعبان است كه

 

الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ، اَلَّذى كانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ

اطراف آن را به رحمت و خشنودى خود پوشاندى آن ماهى كه رسول خدا صلى اللّه

 

 

عَلَيْهِ وَالِه وَسَلَّمَ، يَدْاَبُ فى صِيامِهِ وَقِيامِهِ، فى لَياليهِ وَاَيّامِهِ، بُخُوعاً لَكَ

عليه و آله و سلم كوشش بسيار داشت در روزهو شب زنده داريش هم در شبها و هم در روزهايش بخاطر فروتنى

 

فى اِكْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ حِمامِهِ، اَللّـهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ

در برابر تو در مورد گرامى داشتن و بزرگداشتنش هم چنان تا هنگام مرگش خدايا پس ما را كمك ده تا

 

بِسُنَّتِهِ فيهِ، وَنَيْلِ الشَّفاعَةِ لَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفيعاً مُشَفَّعاً،

روش او را در اين ماه پيروى كنيم و به شفاعتى كه نزد اوست برسيم خدايا قرار ده او را براى من شفيعى پذيرفته

 

وَطَريقاً اِلَيْكَ مَهْيَعاً، وَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً، حَتّى اَلْقاكَ يَوْمَ الْقِيمَةِ عَنّى

و راهى بسويت كه همواره باشد و مرا پيرو او گردان تا به جايى كه در روز قيامت تو را در

 

راضِياً، وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِياً، قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ،

حالى ديدار كنم كه از من خشنود باشى و گناهانم را ناديده گيرىو براى من واجب كرده باشى از جانب خود رحمت و خشنودى را و

 

وَاَنْـزَلْتَنى دارَ الْقَـرارِ، وَ مَحَـلَّ الاَْخْيـارِ.(۱۳)

مرا در خانه هميشگى (بهشت جاويدان) و منزلگاه نيكان فرود آرى.

 

۹ـ مناجات شعبانيّه

 

به گفته عالم بزرگوار مرحوم «سيّد بن طاووس» در كتاب «اقبال» اين مناجات را اميرمؤمنان على(عليه السلام) و فرزندانش ـ عليهم آلاف التحيّة و السلام ـ در ماه شعبان مى خواندند.

 

از اين تعبير به خوبى روشن مى شود كه اين مناجات اهميّت فراوان دارد كه همه ائمّه معصومين(عليهم السلام) بر آن مداومت داشتند و مطالعه محتواى آن نيز گواه بر اهميّت فوق العاده آن است و در واقع يك دوره عرفان اسلامى در بالاترين سطح در آن منعكس شده و اگر انسان مفاهيم اين مناجات عظيم را در درون قلب و جان خود پياده كند، مقامات طولانى سير و سلوك الى الله را پيموده است.

 

آنچه مهم است دقّت در بندبند اين مناجات و تعبيرات لطيف و عالى آن و سپس هماهنگ ساختن روح و فكر با اين تعبيرات است.

 

از خدا مى خواهيم كه همه ما را اهل اين مناجات قرار دهد و از متخلّقان آن سازد.

 

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُكَ، وَاسْمَعْ

 

خدايا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و بشنو دعايم را هنگامى كه تو را خوانم و بشنو

 

نِدائى اِذا نادَيْتُكَ، وَاَقْبِلْ عَلىَّ اِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ

صدايم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من كن هرگاه با تو راز گويم زيرا من به سوى تو گريختم و پيش رويت

 

يَدَيْكَ مُسْتَكيناً لَكَ، مُتَضرِّعاً اِلَيْكَ، راجِياً لِما لَدَيْكَ ثَوابى، وَتَعْلَمُ ما فى

ايستادم در حال بيچارگى و فروتنى به درگاهت و اميدوارم ثوابم را كه در پيش توست و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى

 

نَفْسى، وَتَخْبُرُ حاجَتى، وَتَعْرِفُ ضَميرى، وَلا يَخْفى عَلَيْكَ اَمْرُ مُنْقَلَبى

و حاجتم را آگاهى و از نهادم باخبرى و سرانجام كار و سرمنزل من بر تو روشن است

 

وَمَثْواىَ، وَما اُريدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقى، واَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتى، وَاَرْجُوهُ

و نيز آنچه را مى خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبى را كه مى خواهم به زبان آرم و اميد آن را

 

لِعاقِبَتى(۱۴)، وَقَدْ جَرَتْ مَقاديرُكَ عَلَىَّ يا سَيِّدى فيما يَكُونُ مِنّى اِلى آخِرِ

براى سرانجام كارم دارم، اى آقاى من مقدّرات تو بر من جارى گشته در آنچه از من تا آخر

 

عُمْرى، مِنْ سَريرَتى وَعَلانِيَتى، وَبِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيادَتى وَنَقْصى،

عمر سر زند چه از كارهاى پنهانم و چه آشكارم و بدست توست نه به دست ديگرى كم و زياد شدن

 

وَنَفْعى وَضَرّى، اِلهى اِنْ حَرَمْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَرْزُقُنى، وَاِنْ خَذَلْتَنى

و سود و زيان من خدايا اگر توام محروم كنى پس كيست كه روزيم دهد و اگر تو خوارم كنى

 

 

فَمَنْ ذَا الَّذى يَنْصُرُنى، اِلـهى اَعُوذُ بِكَ مِنَ غَضَبِكَ وَحُلُولِ سَخَطِكَ،

پس كيست كه ياريم دهد خدايا پناه برم به تو از خشمت و فرو ريختن عذابت

 

اِلـهى اِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَاْهِل لِرَحْمَتِكَ، فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلىَّ بِفَضْلِ

خدايا اگر من شايستگى رحمت تو را ندارم ولى تو شايسته آنى كه از زياده بخششت به من احسان كنى

 

سِعَتِكَ، اِلهى كَاَنّى بِنَفْسى واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلى

خدايا خود را چنان مى نگرم كه گويا در برابرت ايستاده و آن توكل نيكويى كه

 

عَلَيْكَ، فَقُلْتَ ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنى بِعَفْوِكَ، اِلـهى اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى

بر تو دارم بر سر من سايه افكنده و تو نيز آنچه را شايسته آنى درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خويش پوشانده اى خدايا اگر بگذرى پس كيست كه

 

مِنْكَ بِذلِكَ، وَاِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلى وَلَمْ يُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى، فَقَدْ جَعَلْتُ

از تو بدين كار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نكرده من به ناچار

 

الاِْقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتى، اِلـهى قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسى فِى النَّظَرِ لَها،

اقرار مى دهم اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهت خدايا من بر خويشتن ستم كردم در آن توجهى كه بدان كردم

 

فَلَهَاالْوَيْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها، اِلـهى لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَىَّ اَيّامَ حَياتى، فَلا تَقْطَعْ

پس واى بر او اگر نيامرزيش خدايا پيوسته در دوران زندگى نيكى تو بر من مى رسد پس

 

بِرَّكَ عَنّى فى مَماتى، اِلـهى كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لى بَعْدَ مَماتى،

نيكيت را در هنگام مرگ نيز از من مگير خدايا من چگونه مأيوس شوم از اين كه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم

 

وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّنى اِلاَّ الْجَميلَ فى حَياتى، اِلـهى تَوَلَّ مِنْ اَمْرى ما اَنْتَ

در صورتى كه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو

 

اَهْلُهُ، وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ، اِلهى قَدْ سَتَرْتَ

شايسته آنى و توجه كن بر من به فضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سراپا او را فراگرفته خدايا براستى تو

 

عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا، وَ اَ نَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فى الاُْخْرى،

گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى كه من به پوشاندن آنها در آخرت محتاج ترم (در دنيا پوشاندى)

 

اِلهى قَدْ اَحْسَنْتَ اِلَىَّ اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَد مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ،

با اين كه آشكارش نكردى براى هيچ يك از بندگان شايسته ات

 

فَلاتَفْضَحْنى يَوْمَ الْقِيمَةِ عَلى رُؤُسِ الاَْشْهادِ، اِلـهى جُودُكَ بَسَطَ اَمَلى،

اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن خدايا جود و بخششت آرزويم را گستاخ كرده

 

وَعَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلى، اِلـهى فَسُرَّنى بِلِقآئِكَ يَوْمَ تَقْضى فيهِ بَيْنَ

و گذشت تو برتر است از عمل من خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى به ديدارت مسرور ساز

 

عِبادِكَ، اِلـهى إِعْتِذارى اِلَيْكَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ،

خدايا عذرخواهى من به درگاهت عذرخواهى كسى است كه بى نيازنشده از پذيرفتن عذرش

 

فَاقْبَلْ عُذْرى يا اَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْهِ الْمُسيئُونَ، اِلـهى لا تَرُدَّ حاجَتى،

پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسى كه گنهكاران به درگاهش معذرت خواهى كنند خدايا حاجتم را بازمگردان

 

وَلا تُخَيِّبْ طَمَعى، وَلا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجآئى وَاَمَلى، اِلـهى لَوْ اَرَدْتَ

و طمعم را به نوميدى مكشان و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرما خدايا اگر خوارى

 

هَوانى لَمْ تَهْدِنى، وَلَوْ اَرَدْتَ فَضيحَتى لَمْ تُعافِنى، اِلـهى ما اَظُنُّكَ تَرُدُّنى

مرا خواسته بودى راهنماييم نمى كردى و اگر رسواييم را مى خواستى تندرستيم نمى دادى خدايا گمان ندارم كه مرا بازگردانى

 

فى حاجَة قَدْ اَفْنَيْتُ عُمْرى فى طَلَبِها مِنْكَ، اِلـهى فَلَكَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً

در مورد حاجتى كه عمر خويش را در خواستن آن از تو سپرى كردم خدايا ستايش خاص توست ستايش ابدى

 

دآئِماً سَرْمَداً، يَزيدُ وَلا يَبيدُ، كَما تُحِبُّ وَتَرْضى، اِلـهى اِنْ اَخَذْتَنى

جاويدان هميشگى كه فزون شود ولى كم نگردد بدان نحو كه دوست دارى و خشنود شوى خدايا اگر مرا

 

بِجُرْمى اَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ، وَاِنْ اَخَذْتَنى بِذُنُوبى اَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ، وَاِنْ

به جنايتم مأخوذ دارى من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم بگيرى من هم تو را به آمرزشت بگيرم و اگر به

 

اَدْخَلْتَنىِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّى اُحِبُّكَ، اِلـهى اِنْ كانَ صَغُرَ فى جَنْبِ

دوزخم ببرى بدوزخيان اعلام مى كنم كه من تو را دوست دارم خدايا اگر عمل من در جنب

 

طاعَتِكَ عَمَلى، فَقَدْ كَبُرَ فى جَنْبِ رَجآئِكَ اَمَلى، اِلـهى كَيْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ

اطاعت تو كوچك است ولى آرزويم در كنار اميد تو بزرگ است خدايا چگونه من از

 

عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْرُوماً، وَ قَدْ كانَ حُسْنُ ظَنّى بِجُودِكَ اَنْ تَقْلِبَنى

پيش تو محروم برگردم با اين كه چنان حسن ظنى من به جود و بخششت داشتم كه مرا مورد رحمت خويش قرار داده

 

بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً، اِلـهى وَ قَدْ اَفْنَيْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ،

با نجات بازم خواهى گرداند خدايا من عمرم را در حرص غفلت از تو سپرى كردم و

 

وَاَبْلَيْتُ شَبابى فى سَكْرَةِ التَّباعُدِ مِنْكَ، اِلـهى فَلَمْ اَسْتَيْقِظْ اَيّامَ اغْتِرارى

جوانيم را در مستى دورى از تواز بين بردم و از اين رو خدايا بيدار نشدم در آن روزگارى

 

بِكَ، وَرُكُونى اِلى سَبيلِ سَخَطِكَ، اِلهى وَاَ نَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ، قائِمٌ بَيْنَ

كه به كرم تو مغرور بودم و به راه خشم تو متمايل گشته بودم خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در برابرت ايستاده

 

يَدَيْكَ، مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَيْكَ، اِلـهى اَنـَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ

وبه وسيله كرم تو به درگاهت توسل جويم خدايا من بنده اى هستم كه مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با تو

 

اُواجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائى مِنْ نَظَرِكَ، وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ، اِذِ الْعَفْوُ

روبه رو شدم از بى حيايى خودم در پيش روى تو خود را پاك سازم و از تو گذشت مى خواهم زيرا گذشت

 

نَعْتٌ لِكَرَمِكَ، اِلـهى لَمْ يَكُنْ لى حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلاَّ فى

وصف شناساى كرم توست خدايا من آن نيرويى كه بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم مگر در آن

 

وَقْت اَيْقَظْتَنى لِمَحَبَّتِكَ، وَكَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنْتُ، فَشَكَرْتُكَ بِاِدْخالى

وقت كه تو براى دوستيت بيدارم كنى و آن طور كه خواهى باشم پس تو را سپاس گويم كه مرا

 

فى كَرَمِكَ، وَلِتَطْهيرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ، اِلـهى اُنْظُرْ اِلَىَّ نَظَرَ

در كرم خويش داخل كردى و دلم را از چركيهاى بى خبرى و غفلت از خويش پاكيزه ساختى خدايا به من بنگر نگريستن

 

مَنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ، وَاسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَاَطاعَكَ، يا قَريبَاً لا يَبْعُدُ عَنِ

كسى كه او را خوانده اى و او پاسخت داده و به يارى خويش به كارش واداشته اى و فرمانبريت كرده اى نزديكى كه دور نگردى

 

المُغْتَرِّ بِهِ، وَيا جَواداً لايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ، اِلـهى هَبْ لى قَلْباً يُدْنيهِ

از آن كس كه بدو مغرور گشته و اى بخشنده اى كه بخل نورزد از آن كس كه اميد نيكيش داردخدايا دلى به من بده كه

 

مِنْكَ شَوْقُهُ، وَلِساناً يُرْفَعُ اِلَيْكَ صِدْقُهُ، وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ، اِلـهى إنَّ

اشتياقش به تو موجب نزديكيش به تو گردد و زبانى كه صدق گفتارش بسوى تو بالا آيد و نظر حقيقت بينى كه همان حقيقتش او را به تو نزديك گرداند خدايا

 

مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُول، وَمَنْ لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُول، وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَيْهِ

كسى كه بوسيله تو شناخته شد گمنام نيست و كسى كه به تو پناهنده شد خوار نيست و كسى كه تو بسويش رو كنى

 

غَيْرُ مَمْلُوك، اِلهى اِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنيرٌ، وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ

بنده ديگرى نخواهد بود خدايا براستى هركس به تو راه جويد راهش روشن است و هر كه به تو پناه جويد

 

 

لَمُسْتَجيرٌ، وَقَدْ لُذْتُ بِكَ يا اِلـهى، فَلا تُخَيِّبْ ظَنّى مِنْ رَحْمَتِكَ، وَلا

پناه دارد و من اى خدا به تو پناه آورده ام پس گمانى را كه به رحمتت دارم نوميد مكن و

 

تَحْجُبْنى عَنْ رَاْفَتِكَ، اِلـهى اَقِمْنى فى اَهْلِ وِلايَتِكَ مُقامَ مَنْ رَجَا

از مهر خويش منعم مكن خدايا جاى مرا در ميان دوستدارانت جاى آن دسته از ايشان قرار ده كه اميد

 

الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ، اِلـهى وَاَلْهِمْنى وَلَهاً بِذِكْرِكَ اِلى ذِكْرِكَ، وَهِمَّتى فى

افزايش دوستيت را دارند خدايادر دلم انداز شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى و همتم را در

 

رَوْحِ نَجاحِ اَسْمآئِكَ وَمَحَلِّ قُدْسِكَ، اِلـهى بِكَ عَلَيْكَ اِلاَّ اَلْحَقْتَنى بِمَحَلِّ

نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده خدايا به حق خودت بر خودت سوگند كه

 

اَهْلِ طاعَتِكَ، وَالْمَثْوَى الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِكَ، فَاِنّى لا اَقْدِرُ لِنَفْسى

مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه شايسته اى از مقام خشنوديت برسانى زيرا كه من قادر بر دفع چيزى از خود نيستم

 

دَفْعاً، وَلا اَمْلِكُ لَها نَفْعاً، اِلـهى اَ نَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ، وَمَمْلُوكُكَ

و مالك سودى هم برايش نيستم خدايا من بنده ناتوان گنهكار تو و مملوك زارى و توبه كننده به درگاهت هستم

 

الْمُنيبُ(۱۵)، فَلا تَجْعَلْنى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ، وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ

پس مرا در زمره كسانى كه روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از

 

عَفْوِكَ، اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِْنْقِطاعِ اِلَيْكَ، وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِيآءِ

گذشت تو گشته قرارم مده خدايا بريدن كاملى از خلق بسوى خود به من عنايت كن و ديده هاى دلمان را به

 

نَظَرِها اِلَيْكَ، حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ

نور توجهشان به سوى خود روشن گردان تا ديده هاى دل پرده هاى نور را پاره كند و به مخزن اصلى بزرگى و

 

الْعَظَمَةِ، وَتَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ، اِلـهى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ نادَيْتَهُ

عظمت برسد و ارواح ما آويخته به عزت مقدست گردد خدايا قرارم ده از كسانى كه او را خواندى و

 

فَاَجابَكَ، وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ، فَناجَيْتَهُ سِرّاً، وَعَمِلَ لَكَ جَهْراً،

پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از اين رو در پنهانى با او به راز گويى پرداختى ولى او آشكارا برايت كار كرد

 

اِلـهى لَمْ اُسَلِّطْ عَلى حُسْنِ ظَنّى قُنُوطَ الاَْياسِ، وَلاَ انْقَطَعَ رَجآئى مِنْ

خدايا به خوش بينى من نااميدى را مسلط مكن و اميدم را كه به كرم نيكويت دارم قطع مكن

 

جَميلِ كَرَمِكَ، اِلـهى اِنْ كانَتِ الْخَطايا قَدْ اَسْقَطَتْنى لَدَيْكَ، فَاصْفَحْ عَنّى

خدايا اگر خطاهايم مرا از نظرت انداخته پس بدان اعتماد خوبى كه به تو

 

بِحُسْنِ تَوَكُّلى عَلَيْكَ، اِلـهى اِنْ حَطَّتْنِى الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ، فَقَدْ

دارم از من درگذر خدايا اگر گناهانم بواسطه بزرگواريهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در

 

نَبَّهَنِى الْيَقينُ اِلى كَرَمِ عَطْفِكَ، اِلـهى اِنْ اَنامَتْنِى الْغَفْلَةُ عَـنِ الاِْسْتِـعْدادِ

عوض يقين به بزرگ توجه تو مرا هوشيار كرده خدايا اگربى خبرى از آماده شدن براى ديدارت مرا به خواب

 

لِلِقآئِكَ، فَقَدْ نَبَّهَتْنِى الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِـكَ، اِلـهى اِنْ دَعانى اِلَى النّارِ

فرو برده ولى در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار كرده خدايا اگر بزرگ كيفرت مرا به دوزخ مى خواند

 

عَظِيمُ عِقابِكَ، فَقَدْ دَعانى اِلَى الْجَنَّةِ جَزيلُ ثَوابِكَ، اِلـهى فَلَكَ اَسْئَلُ،

ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت دعوت مى كند خدايا پس از تو خواهم

 

وَاِلَيْكَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ

و بسوى تو زارى كنم و بگرايم و از تو خواهم كه درود فرستى بر محمّد و آل محمّد

 

تَجْعَلَنى مِمَّنْ يُديمُ ذِكْرَكَ، وَلا يَنْقُضُ عَهْدَكَ، وَلايَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ، وَلا

و مرا از كسانى قرارم دهى كه پيوسته به ياد تواند و پيمانت را نمى شكنند و از شكر تو غافل نشوند

 

يَسْتَخِفُّ بِاَمْرِكَ، اِلـهى وَاَلْحِقْنى بِنُورِ عِزِّكَ الاَْبْهَجِ، فَاَكُونَ لَكَ عارِفاً،

و دستور تو را سبك نشمارند خدايابرسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم

 

وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً، وَمِنْكَ خآئِفاً مُراقِباً، يا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، وَصَلَّى

و از غير تو روگردان باشم و از تو ترسان و نگران باشم اى صاحب جلالت و بزرگوارى و درود

 

اللهُ عَلى مُحَمَّد رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطّاهِرينَ، وَسَلَّـمَ تَسْليماً كَثيـراً.(۱۶)

خدا بر محمّد پيامبرش و بر آل پاكش باد و سلام بسيار بر ايشان باد.

 

اين مناجات از مناجات هاى پرارزش ائمّه(عليهم السلام) است و داراى مضامين عاليه اى است كه در هر وقت حضور قلبى باشد، خواندن آن و فكر كردن در مفاهيم آن، مناسب است.

 

——————————————————————————–

  1. اقبال، صفحه ۶۸۴٫
  2. همان مدرك.
  3. زاد المعاد، صفحه ۴۷٫
  4. اقبال، صفحه ۶۸۳ و مصباح المتهجّد، صفحه ۸۲۵٫
  5. زادالمعاد، صفحه ۴۹٫
  6. همان مدرك.
  7. همان مدرك.
  8. اقبال، صفحه ۶۸۵٫
  9. زاد المعاد، صفحه ۴۷٫
  10. همان مدرك، صفحه ۴۹٫
  11. اقبال، صفحه ۶۸۵٫
  12. همان مدرك، صفحه ۶۸۸٫
  13. مصباح المتهجّد، صفحه ۸۲۸ و اقبال، صفحه ۶۸۷ (با اندكى تفاوت).
  14. در اقبال «لعافيتى» آمده است.
  15. در نسخه اقبال، «اَلْمَعيبُ» آمده است.
  16. اقبال، صفحه ۶۸۵ و بحارالانوار، جلد ۹۱، صفحه ۹۷ (با اندكى تفاوت).

نظر خود را بگذارید .

تمامی حقوق برای سایت "طرح قرآنی مهدوی تا صبح ظهور" محفوظ است

قالب وردپرسقالب وردپرس