الف) عقوبتهاى اخروى که همان تجسّم اعمال است که فعلاً موضوع بحث نیست.
ب) آثارى که در قلب انسان مى گذارد مانند انواع تاریکیها و حجابها، و از بین بردن توفیقات، نشاط قلبى و نشاط عبادت، این هم از محلّ بحث خارج است.
ج) آثار اجتماعى گناه است.
تمام گناهان آثارى در زندگى بشر دارند و نابسامانى در زندگى بوجود مى آورند که این آثار موضوع بحث است:
- گناهانى که رابطه آن با اثرش شناخته شده است یعنى مىتوانیم بدانیم که این گناه این اثر را دارد، مثلا اگر دروغ زیاد شود اعتماد مردم به یکدیگر از بین مىرود و سوء ظن و عدم همکارى زیاد مى شود و نمى توان زندگى مشترک داشت.
- رابطه ماوراى طبیعى، یعنى ما نمىدانیم که اگر کسى این گناه را مرتکب شود خداوند چه اثرى در آن مىگذارد.
در حدیث فوق پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: اگر زنا زیاد شود مرگ ناگهانى مثل سکته زیاد مى شود، چه سکته مغزى که بخشى از مغز از کار مى افتد، یا سکته قلبى که قلب از کار مى افتد، اینها مرگ ناگهانى درونى است.
مرگ ناگهانى بیرونى هم داریم که زلزله و امثال آن است، البتّه روایت بیشتر تأکید بر جنبه درونى دارد که وقتى زنا زیاد شود مرگ و میر زیاد مى شود، چرا که شهوترانى تعادل مغز و قلب را به هم مى زند و به دنبال آن مرگ ناگهانى یا عقوبت ناگهانى است.
در حدیث دیگرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «یا مَعْشَرَ المسلمینَ اِیّاکُمْ وَالزِّنا فَاِنَّ فیهِ سِتَّ خصال، ثَلاثٌ فی الدُّنْیا و ثلاثٌ فى الآخِرَةِ، فَاَمّا الّتى فی الدُّنْیا فَإنَّه یَذْهَبُ بِالبَهاءِ، وَ یُورِثُ الْفَقْرَ، وَ یُنْقِصُ العُمُرَ، وَ اَمَّا الّتى فى الآخِرَةِ فَاِنَّهُ یُوجِبُ سَخَطَ الرَّبِّ وسوءَ الحِسابِ و الخلودَ فی النّارِ; اى گروه مسلمانان از زنا پرهیز کنید که در آن شش خصلت و نتیجه زشت هست، سه در دنیا و سه در آخرت، امّا آن سه که در دنیاست: زیبایى را مى برد و پریشانى و تنگدستى مى آورد، و عمر را کوتاه مى کند، و امّا آن سه که در آخرت است: موجب خشم خدا، و بدى حساب، و جاویدان ماندن در آتش دوزخ مى گردد».(۱)
و این بدان خاطر است که:
اوّلاً: اسلام زندگى دنیا و آخرت را مرتبط به یکدیگر مى داند وهمچنان که مى خواهد سعادت دنیاى مردم را تأمین کند، در فکر تأمین سعادت زندگى پس از مرگ آنها نیز مى باشد.
ثانیاً: بدین وسیله ایمان به معاد و حساب روز جزا و کیفر اخروى را در دل مردم تقویت مى کند و آنها را از کیفر روز قیامت بیم مى دهد و با بیان این حقیقت که هیچ عملى بى حساب نمى ماند، به طرز صحیحى در نهان و آشکار جلوى مردم را از گناه کردن مى گیرد، و سدّ محکمى میان آنان و گناه ایجاد مى کند، و انسان را در برابر طوفان شهوات و غرایز چون کوهى محکم، پابرجا و استوار مى سازد.
چنانکه در حدیث آمده: «المُؤمِنُ کالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّکُهُ الْعواصِف; مؤمن چون کوه محکمى است که بادهاى سخت او را نمى لرزاند».(۲)
زیرا اگر ایمان به کیفر روز جزا در کار نباشد، قانونهاى اجتماعى تنها در ظاهر مى توانند تاحدود کمى جلوى تجاوزات را، آن هم به طور ناقص بگیرند، امّا وقتى گناهکار در جاى خلوتى قرار گیرد و وسایل گناه برایش آماده باشد، قدرتى جز ایمان به معاد نمى تواند جلوى او را از ارتکاب گناه وجنایت بگیرد.
در ادامه حدیث حضرت مى فرماید: اگر کم فروشى کند خداوند قحطى مى آورد، یعنى شما کم مى فروشى، خداوند هم کم مى کند و قحطى مى شود که بین این دو رابطه معنوى وجود دارد، و یا اگر منع زکات کنند، زمین برکاتش را منع مى کند، اعم از زراعت، میوه و معادن; که این مربوط به حکمت خداوند است همان گونه که عمل مى کنى به همان میزان پاداش دریافت مى کنى.
هنگامى که در احکام ظلم کرده و ظلم ظالمان را اجرا کنند و حکم جائرانه بدهند، زندگى آنها همکارى با ظلم و در خدمت ظلم مى شود.
وقتى نقض عهد کنند، خداوند دشمنان را بر آنها مسلّط مى کند، چون پیمان شکنى اعتماد را از بین مى برد و وقتى اعتماد از بین رفت، اتّحاد از بین خواهد رفت و دشمنان مسلّط مى شوند.
وقتى قطع رحم کنند، ثروتها در دست اشرار قرار داده مى شود، چون قطع رحم اثر وضعى دارد که اگر رحم نکنى، خداوند هم رحم نمى کند و جامعه اسلامى محتاج به کارهاى دیگران مى شود.
وقتى امر به معروف ونهى از منکر نکنند، خداوند اشرار را بر آنها مسلّط مى کند، چون اگر بى تفاوت باشند، اشرار در بى تفاوتى مسلّط مى شوند، و اگر احساس مسئولیّت کنند، اشرار مجال پیدا نمى کنند تا مسلّط شوند.
بنابراین آثار وضعى گناه مثل علّت و معلول است، به عنوان مثال اگر شراب بخورد ولى نداند که شراب است، حرام نیست امّا اثر وضعى خود را که مستى است، مى گذارد.
اثر وضعى گناه گاهى در بدن و گاه در روح انسان است و قلب را سیاه کرده، نورانیّت را از بین مى برد.
- خصال صدوق، باب الستة، ص ۳۲۰.
۲٫ شرح اصول کافى، ج ۹، ص ۱۸۱ .